حکایت من ؛ حکایت کسی است که عاشق دریا بود ، اما قایق نداشت
دلباختۀ سفر بود ؛ همسفر نداشت
حکایت کسی است که زجر کشید ،اما ضجه نزد
زخم داشت و ننالید
گریه کرد ؛ اما اشک نریخت
حکایت من ؛ حکایت چوپان بی گله وساربان بی شترست !
حکایت کسی که پر از فریاد بود ، اما سکوت کرد ؛ تا همۀ صداها را بشنود
..
..
...
.
از بخت بدم ...
شدم آینه فروش شهر کورها....
...
..
..
.
..
عجب حکایتیست دنیا......
دستی که داس برمی دارد
همان دستی است که کاشته بود...
//
...
..
.
.
به دنیا امدی که به زندگیت قیمت دهی نه اینکه به هر قیمتی زندگی کنی...
.
...
..
.
حتی اگر گاو هم باشی در جای مناسب قرار بگیری کسانی هستند که شما را عبادت کنند..
...
..
.
.
.ما همه با زندگی معامله می کنیم…!
با خودمان هم معامله میکنیم و با کسانی که دوستشان داریم هم …!
اگر نبخشی ، نمی بخشم
خیانت کنی ، خیانت میکنم
بدی کنی ، بدی میکنم
دروغ بگویی ، دروغ می گویم
و همیشه کوچک می مانیم ؛
بدون تجربه ی زندگی بالاتر و آرمانی تر …!
این را بدانیم که با خوب ، خوب بودن هنر نیست ...