loading...
لـــولِــســتــان | lolestan.ir
خوش آمدید
تبلیغات | lolestan.ir
کاور لـــولـــســتــان | lolestan.ir
آخرین ارسال های انجمن
ali jj بازدید : 144 چهارشنبه 1392/04/26 نظرات (0)

ميدونم خوشحالي كه برات اس ام اس اومد.ميدونم خيلي كنجكاو بودي بدوني چه اس ام اسي برات اومده.ميدونم الان فهميدي سركاري.ميدونم الان داري تو دلت به من فحش ميدي.ولي خودتي!

..

.

....

آقا من دیگه نمیتونم!!
!عید فطرتون مبارک

..

.

من دوست دارم تو چي؟
من عاشقتم تو چي؟
من برات ميميرم تو چي؟
من زشتم تو چي؟
من دروغ گفتم تو چي؟؟؟؟؟؟؟

ali jj بازدید : 101 چهارشنبه 1392/04/26 نظرات (0)

هر مادری فکر میکنه بچه‌ش خوشتیپ ترین بچه دنیاست...
اما فقط یکیشون درست فکر میکنه که اونم مادر منه...!!!

.

...

.

»دخمــ ــل آذریے«
دیروز با بروبچ رفته بودیم بیرون ی بنده خدایی اومد ازمون آدرس بپرسه رو کرد ب من و گف:ببخشید خانوم،میخواسم برم ائل گلی؟(الان فهمیدین تبریزیم یا بیشتر توضیح بدم ایا؟!!!)
منم گفتم:آره عمو برو خــعــَـلی جای قشنگیه خدافظ!!
ینی دوسام داشتن زمینُ گاز میزدن..
تازه یکم ک رفته بودیم برگشتم پشت سرمو نگا کردم دیدم هنوز مرده بیچاره تو شکه!!خخخخخخخ
,.

.

.این دختر تو مادرانه فک کنم پنککو به ابروهاشم میزنه O.o

 

 

 

 

 

 

 

ali jj بازدید : 124 چهارشنبه 1392/04/26 نظرات (0)

"شادمانی همه جا پشت در است در گشودن هنر است"
یه روز نشسه بودیم سر کلاس زبان خانم داشت از یکی از بچه ها کلمه ها رو تلفظشون رو می پرسید . رسیدبه کلمه ی ready . اونم داشت کلمهرو درست تلفظ می کرد که معلم حواسش پرت شد گفت بله؟ اون بنده خدا هم فکر کرد اشتباه گفته تلفظ کرد : ریدی. خانم هم همین جوری داشت نیگاش می کرد گفت هان؟! اونم که تازه فهمید چی گفته بود اومد درستش کنه که خانم گفت بشین سرجات نمی خواد خراب ترشکنی!

.

.

...

.

از تفاوت های زن و مرد:
سیستم ضبط:
زنها همه چیو ضبط میکنند مثل مثال زیر:
یه خواهر و برادر در نظر بگیرین مثلا علی و زهرا, این دوتا به عروسی یکی از دوستاشون میرن, وقتی بر میگردن پدره از علی میپرسه چطور بود, علی فقط میگه خوب بود, حیوونکی سیستم ضبط نداره که اونارو ضبط کنه!!! در اینجا دیالوگ هم واسه پدر و هم واسه علی به پایان میرسه!!
حالا مامانه از زهرا میپرسه چطور بود, وای وای!!!(از اینجا میفهمیم که تا 1.5 ساعت کار دارن!) زهرا همه چیو ضبط کرده :1چند نفر از خانواده پسر, چند نفر از خانواده دختر اومدن 2چقدر واسه سالن مصرف شده 3لباس عروسی رو از کجا خریدن, چقدر واسش پول دادن 4چند نفری به آرایشگاه رفتن 5چه مقدار طلا اینا دادن به عروس دادن(!)
برگرفته شده از ستند بای های: "آتالای دمیرجی"

ali jj بازدید : 261 چهارشنبه 1392/04/26 نظرات (0)

آنپاس نه آآنّپاااس...!!!! سریال مادرانه: دختره(رها) از بیمارستان فرار کرده اومده هتل بدون شناسنامه راش دادن!! سریال مادرانه: باباهه(اردلان) اومده هتل حتی اجازه نمیدن سوار آسانسور شه!! اینجا کارگردان مغلطه کرده...!!!

.....

.........

..... 

.

.

..

شماهم بعد افطار برا رفتن به موال باید نوبت بگیرید یا فقط ما به این بدبختی دچاریم عایا

.

.

..

خطاب به دختران ترشیده سرزمینم :
باید همه را به زیر پا بگذارم ... تا دست تو را توی حنا بگذارم
با این همه شرطی که تو داری باید ... مرغی بشوم تخم طلا بگذارم!

ali jj بازدید : 113 چهارشنبه 1392/04/26 نظرات (0)

خدایاباورت نمیشه
امروزخیلی عجیبه پستم تاییدشده:-Dتوصفحه دوم اونم!!!
تازه یعالمم لایک خورده!!!
خدایامن طاقتشودارم بگوامروزقراره منوببری اون دنیا؟:-/

.....

...

 

.

.(( قسمتی از دفتر خاطرات یک سوسک))

..
نمیدونم چرا هر وقت از کنار بشقاب مردم رد میشم دست از غذا خوردن میکشن.
.
.
ینی من ایــــــــــــــــــــــــــنقدر بد شکلم :-(
لایک = من دیگه از سوسک نمی ترسم .
لایک = آخـــــه من دلم براش سوخت !!!

ali jj بازدید : 97 چهارشنبه 1392/04/26 نظرات (0)
ali jj بازدید : 278 چهارشنبه 1392/04/26 نظرات (0)

ali jj بازدید : 119 چهارشنبه 1392/04/26 نظرات (0)

گل دونیانی بولوشدورک

دنیز منیم دالقا سنین .

گونش منیم ایشیق سنین .

هامّیسی سنین سنده منیم

تو را بس منتظر ماندم

اوتاندی لحظه لر مندن

بدان من دوستت دارم

اینان بو یاشلی گوزلردن

سفر از تو گذر از تو

فقط یول گوزلماخ مندن

فقط با یک نگاه تو

اوچاردی غصه لر مندن

ali jj بازدید : 126 چهارشنبه 1392/04/26 نظرات (0)

ﺑﺎ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺩﻭﺳﺘﺎﻧﻢ ﻭﺍﺭﺩ ﻗﻬﻮﻩﺧﺎﻧﻪﺍﯼ ﮐﻮﭼﮏ ﺷﺪﯾﻢ ﻭ ﺳﻔﺎﺭﺵ ﺩﺍﺩﯾﻢ...ﺑﺴﻤﺖ ﻣﯿﺰﻣﺎﻥ ﻣﯽﺭﻓﺘﯿﻢ ﮐﻪ ﺩﻭ
ﻧﻔﺮ ﺩﯾﮕﺮ ﻭﺍﺭﺩ ﻗﻬﻮﻩﺧﺎﻧﻪ ﺷﺪﻧﺪ... ﻭ ﺳﻔﺎﺭﺵ ﺩﺍﺩﻧﺪ: ﭘﻨﺞﺗﺎ ﻗﻬﻮﻩ ﻟﻄﻔﺎ... ﺩﻭﺗﺎ
ﺑﺮﺍﯼ ﻣﺎ ﻭ ﺳﻪ ﺗﺎ ﻫﻢ ﻗﻬﻮﻩ ﻣﺒﺎﺩﺍ... ﺳﻔﺎﺭﺵﺷﺎﻥ ﺭﺍ ﺣﺴﺎﺏ ﮐﺮﺩﻧﺪ، ﻭ ﺩﻭﺗﺎ
ﻗﻬﻮﻩﺷﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﺮﺩﺍﺷﺘﻨﺪ ﻭ ﺭﻓﺘﻨﺪ...ﺍﺯ ﺩﻭﺳﺘﻢ ﭘﺮﺳﯿﺪﻡ: ﻣﺎﺟﺮﺍﯼ ﺍﯾﻦ ﻗﻬﻮﻩﻫﺎﯼ ﻣﺒﺎﺩﺍ
ﭼﯽ ﺑﻮﺩ؟ ﺩﻭﺳﺘﻢ ﮔﻔﺖ: ﺍﮔﻪ ﮐﻤﯽ ﺻﺒﺮ ﮐﻨﯽ ﺑﺰﻭﺩﯼ ﺗﺎ ﭼﻨﺪ ﻟﺤﻈﻪ ﺩﯾﮕﻪ ﺣﻘﯿﻘﺖ
ﺭﻭ ﻣﯽﻓﻬﻤﯽ...
ﺁﺩﻡﻫﺎﯼ ﺩﯾﮕﺮﯼ ﻭﺍﺭﺩ ﮐﺎﻓﻪ ﺷﺪﻧﺪ... ﺩﻭ ﺗﺎ ﺩﺧﺘﺮ ﺁﻣﺪﻧﺪ، ﻧﻔﺮﯼ ﯾﮏ ﻗﻬﻮﻩ ﺳﻔﺎﺭﺵ
ﺩﺍﺩﻧﺪ، ﭘﺮﺩﺍﺧﺖ ﮐﺮﺩﻧﺪ ﻭ ﺭﻓﺘﻨﺪ...
ﺳﻔﺎﺭﺵ ﺑﻌﺪﯼ ﻫﻔﺖﺗﺎ ﻗﻬﻮﻩ ﺑﻮﺩ ﺍﺯ ﻃﺮﻑ ﺳﻪ ﺗﺎ ﻭﮐﯿﻞ... ﺳﻪ ﺗﺎ ﻗﻬﻮﻩ ﺑﺮﺍﯼ
ﺧﻮﺩﺷﺎﻥ ﻭ ﭼﻬﺎﺭﺗﺎ ﻗﻬﻮﻩ ﻣﺒﺎﺩﺍ...
ﻫﻤﺎﻥﻃﻮﺭ ﮐﻪ ﺑﻪ ﻣﺎﺟﺮﺍﯼ ﻗﻬﻮﻩﻫﺎﯼ ﻣﺒﺎﺩﺍ ﻓﮑﺮ ﻣﯽﮐﺮﺩﻡ ﻭ ﺍﺯ ﻫﻮﺍﯼ ﺁﻓﺘﺎﺑﯽ ﻭ
ﻣﻨﻈﺮﻩﯼ ﺯﯾﺒﺎﯼ ﻣﯿﺪﺍﻥ ﺭﻭﺑﺮﻭﯼ ﮐﺎﻓﻪ ﻟﺬﺕ ﻣﯽﺑﺮﺩﻡ،
ﻣﺮﺩﯼ ﺑﺎ ﻟﺒﺎﺱﻫﺎﯼ ﻣﻨﺪﺭﺱ ﻭﺍﺭﺩ ﮐﺎﻓﻪ ﺷﺪ ﮐﻪ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﺑﻪ ﮔﺪﺍﻫﺎ ﺷﺒﺎﻫﺖ ﺩﺍﺷﺖ... ﺑﺎ
ﻣﻬﺮﺑﺎﻧﯽ ﺍﺯ ﻗﻬﻮﻩﭼﯽ ﭘﺮﺳﯿﺪ: ﻗﻬﻮﻩﯼ ﻣﺒﺎﺩﺍ ﺩﺍﺭﯾﺪ؟

ﺧﯿﻠﯽ ﺳﺎﺩﻩ ﺳﺖ! ﻣﺮﺩﻡ ﺑﻪ ﺟﺎﯼ ﮐﺴﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﻧﻤﯽﺗﻮﺍﻧﻨﺪ ﭘﻮﻝ ﻗﻬﻮﻩ ﻭ ﻧﻮﺷﯿﺪﻧﯽ
ﮔﺮﻡ ﺑﺪﻫﻨﺪ، ﺑﻪ ﺣﺴﺎﺏ ﺧﻮﺩﺷﺎﻥ ﻗﻬﻮﻩ ﻣﺒﺎﺩﺍ ﻣﯽﺧﺮﻧﺪ...
ﺳﻨﺖ ﻗﻬﻮﻩﯼ ﻣﺒﺎﺩﺍ ﺍﺯ ﺷﻬﺮﻧﺎﭘﻞ ﺍﯾﺘﺎﻟﯿﺎ ﺷﺮﻭﻉ ﺷﺪ ﻭ ﮐﻢﮐﻢ ﺑﻪ ﻫﻤﻪﺟﺎﯼ ﺟﻬﺎﻥ
ﺳﺮﺍﯾﺖ ﮐﺮﺩ...

ali jj بازدید : 149 چهارشنبه 1392/04/26 نظرات (0)

ﭘﺴﺮ 16 ﺳﺎﻟﻪ ﺍﺯ ﻣﺎﺩﺭﺵ ﭘﺮﺳﯿﺪ : ﻣﺎﻣﺎﻥ ﺑﺮﺍﯼ ﺗﻮﻟﺪ18 ﺳﺎﻟﮕﯿﻢ ﭼﯿ ﮑﺎﺩﻭ ﻣﯿﮕﯿﺮﯼ؟
ﻣﺎﺩﺭ: ﭘﺴﺮﻡ ﻫﻨﻮﺯ ﺧﯿﻠﯽ ﻣﻮﻧﺪﻩ
ﭘﺴﺮ 17ﺳﺎﻟﻪ ﺷﺪ. ﯾﮏ ﺭﻭﺯ ﺣﺎﻟﺶ ﺑﺪ ﺷﺪ،ﻣﺎﺩﺭ ﺍﻭ ﺭﺍﺑﻪ ﺑﯿﻤﺎﺭﺳﺘﺎﻥ ﺍﻧﺘﻘﺎﻝ ﺩﺍﺩ،ﺩﮐﺘﺮ ﮔﻔﺖ ﭘﺴﺮﺕﺑﯿﻤﺎﺭی قلبی ﺩﺍﺭﻩ .
ﭘﺴﺮ ﺍﺯ ﻣﺎﺩﺭﺵ ﭘﺮﺳﯿﺪ : ﻣﺎمان ﻣﻦ ﻣﯿﻤﯿﺮﻡ ...؟ ! ﻣﺎﺩﺭ ﻓﻘﻂ ﮔﺮﯾﻪ ﮐﺮﺩ .
ﭘﺴﺮ ﺗﺤﺖ ﺩﺭﻣﺎﻥ ﺑﻮﺩ، ﻫﻤﮥ ﻓﺎﻣﯿﻞ ﺑﺮﺍﯼ ﺗﻮﻟﺪ 18 ﺳﺎﻟﮕﯽِ ﺍﺵ ﺗﺪﺍﺭﮎ ﺩﯾﺪﻧﺪ
ﻭﻗﺘﯽ ﭘﺴﺮ ﺑﻪ ﺧﺎﻧﻪ ﺁﻣﺪ ﻣﺘﻮﺟﻪ ﻧﺎﻣﻪ ﺍﯼ ﮐﻪ ﺭﻭﯼ ﺗﺨﺘﺶ ﺑﻮﺩ ﺷﺪ ...
ﭘﺴﺮﻡ ؛ ﺍﮔﺮ ﺍﯾﻦ ﻧﺎﻣﻪ ﺭﺍ ﻣﯿﺨﻮﺍﻧﯽ ﯾﻌﻨﯽ ﻫﻤﻪ ﭼﯿﺰ ﻋﺎﻟﯽ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﺷﺪﻩ
ﯾﺎﺩﺗﻪ ﯾﮏ ﺭﻭﺯ ﭘﺮﺳﯿﺪﯼ ﺑﺮﺍﯼ ﺗﻮﻟﺪﺕ ﭼﯽ ﮐﺎﺩﻭ ﻣﯿﺨﻮﺍﯼ؟
ﻭ ﻣﻦ ﻧﻤﯿﺪﻭﻧﺴﺘﻢ ﭼﻪ ﺟﻮﺍﺑﯽ ﺑﺪﻡ !
ﻣﻦ ﻗﻠﺒﻢ ﺭﻭ ﺑﻪ ﺗﻮ ﺩﺍﺩﻡ،ﺍﺯﺵ ﻣﺮﺍﻗﺒﺖ ﮐﻦ ﻭ ﺗﻮﻟﺪﺕ ﻣﺒﺎﺭﮎ ﻫﯿﭻ ﭼﯿﺰ ﺗﻮ ﺩﻧﯿﺎ ﺑﺰﺭﮔﺘﺮ ﺍﺯ ﻗﻠﺐِ ﻣﺎﺩﺭﻭ ﻋﺸﻘﺶ ﻧﯿﺴﺖ

ali jj بازدید : 120 چهارشنبه 1392/04/26 نظرات (0)
ali jj بازدید : 140 چهارشنبه 1392/04/26 نظرات (0)

مرد ثروتمند بدون فرزندی بود که به پایان زندگی‌اش رسیده بود،کاغذ و قلمی برداشت تا وصیتنامه خود را بنویسد:
((تمام اموالم را برای خواهرم مي‌گذارم نه برای برادر زاده‌ام هرگز به خیاط هیچ برای فقیران.))
اما اجل به او فرصت نداد تا نوشته اش را کامل کند و آنرا نقطه گذاری کند.پس تکلیف آن همه ثروت چه مي‌شد؟؟؟
برادر زاده او تصمیم گرفت..آن را اینگونه تغییر دهد:
«تمام اموالم را برای خواهرم مي‌گذارم؟ نه! برای برادر زاده‌ام. هرگز به خیاط. هیچ برای فقیران.»
خواهر او که موافق نبود آن را اینگونه نقطه‌گذاری کرد :
«تمام اموالم را برای خواهرم مي‌گذارم. نه برای برادر زاده‌ام. هرگز به خیاط. هیچ برای فقیران.»
خیاط مخصوصش هم یک کپی از وصیت نامه را پیدا کرد وآن را به روش خودش نقطه‌گذاری کرد:
«تمام اموالم را برای خواهرم مي‌گذارم؟ نه. برای برادرزاده‌ام؟ هرگز. به خیاط. هیچ برای فقیران.»
پس از شنیدن این ماجرا فقیران شهر جمع شدند تا نظر خود را اعلام کنند:
«تمام اموالم را برای خواهرم مي‌گذارم؟ نه. برای برادر زاده‌ام؟ هرگز. به خیاط؟ هیچ. برای فقیران.»
نكته اخلاقي:
به واقع زندگی نیز این چنین است‌:
او نسخه‌ای از هستی و زندگی به ما مي‌دهد که درآن هیچ نقطه و ویرگولی نیست و ما باید به روش خودمان آن را نقطه‌گذاری کنیم.
از زمان تولد تا مرگ تمام نقطه گذاریها دست ماست.
فارغ از اعتقاد مذهبی و یا غیرمذهبی به هستی و زندگی
از علامت تعجب تولد تا علامت سوال مرگ، همه چیز بستگی به روش نقطه‌گذاری ما دارد

ali jj بازدید : 120 چهارشنبه 1392/04/26 نظرات (0)

روزی کشاورزی متوجّه شد ساعتش را در انبار علوفه گم کرده است. ساعتی معمولی امّا با خاطره ای از گذشته و ارزشی عاطفی بود. بعد از آن که در میان علوفه بسیار جستجو کرد و آن را نیافت از گروهی کودکان که در بیرون انبار مشغول بازی بودند مدد خواست و وعده داد که هر کسی آن را پیدا کند جایزه ای دریافت نماید.
کودکان به محض این که موضوع جایزه مطرح شد به درون انبار هجوم آوردند و تمامی کپّه های علف و یونجه را گشتند امّا باز هم ساعت پیدا نشد. کودکان از انبار بیرون رفتند و درست موقعی که کشاورز از ادامۀ جستجو نومید شده بود، پسرکی نزد او آمد و از وی خواست به او فرصتی دیگر بدهد. کشاورز نگاهی به او انداخت و با خود اندیشید، "چرا که نه؟ به هر حال، کودکی صادق به نظر میرسد."
پس کشاورز کودک را به تنهایی به درون انبار فرستاد. بعد از اندکی کودک در حالی که ساعت را در دست داشت از انبار علوفه بیرون آمد. کشاورز از طرفی شادمان شد و از طرف دیگر متحیّر گشت که چگونه کامیابی از آنِ این کودک شد. پس پرسید، "چطور موفّق شدی در حالی که بقیه کودکان ناکام ماندند؟"
پسرک پاسخ داد، "من کار زیادی نکردم؛ روی زمین نشستم و در سکوت کامل گوش دادم تا صدای تیک تاک ساعت را شنیدم و در همان جهت حرکت کردم و آن را یافتم."
ذهن وقتی که در آرامش باشد بهتر از ذهنی که پر از مشغله است فکر میکند. هر روز اجازه دهید ذهن شما اندکی آرامش یابد و در سکوت کامل قرار گیرد و سپس ببینید چقدر با هوشیاری به شما کمک خواهد کرد زندگی خود را آنطور که مایلید سر و سامان بخشید.

ali jj بازدید : 131 چهارشنبه 1392/04/26 نظرات (0)
ali jj بازدید : 124 چهارشنبه 1392/04/26 نظرات (0)
ali jj بازدید : 125 چهارشنبه 1392/04/26 نظرات (0)
ali jj بازدید : 143 چهارشنبه 1392/04/26 نظرات (0)


اگر 18 سال و 7 ماه و 6 روز مدام فرياد بکشي براي گرم کردن يک استکان چاي سرد انرژي توليد مي کني؟ 
(ارزش امتحان کردن نداره!) 


اگر به مدت 16 سال و 9 ماه بدون توقف ب ... و ز ی گاز کافي براي يک بمب اتم توليد ميکني؟ 
(بهرحال حق طبيعي ماست، بايد روش فکر کرد!) 


قلب انسان چنان فشاري موقع رساندن خون به بدن توليد ميکند که مي تواند تا 914.40 سانتيمتر فوران کند! 
(يا ابوالفضل!) 

يک سوسک ميتواند تا 19 روز بدون سر زندگي کند! 
( خاک برسر خیلی عتیقس بی سرم زندس) 



اگر سرت را محکم به ديوار بکوبي 150 کالري در ساعت را آب ميکني! 
(هرگز در منزل اينکار را نکن، سر کار اشکالي نداره!) 

يک کک 350 برابر قدش مي تواند بپرد. اگر با انسان مقايسه کنيم يعني يک آدم بايد بتواند به اندازه طول يک زمين فوتبال بپرد! 
(یعنی خط حمله دروازه بان هم می تونه باشه!!!) 

پروانه ها مزه خوراکيها را با پايشان امتحان ميکنند! 
(خوب به من چه!) 


قوي ترين عضله بدن زبان هست! 
(اينو ميدونستم، يادت رفت بگي زبان اونايي که کار نميکنند و فقط حرف ميزنند قويتر از همه هست!) 


آدمهاي چپ دست 9 سال کمتر از بقيه زندگي ميکنند! 
(بازم به من چه!) 


فيل تنها حيوانيه که نميتواند بپرد! 
(خدا را شکر!) 

چشم شتر مرغ از مغزش بزرگتره! 
(خيلي آدمها را ميشناسم که اينطورند!) 

ali jj بازدید : 135 چهارشنبه 1392/04/26 نظرات (0)

چند سال پیش در یک روز گرم تابستان پسر کوچکی با عجله لباس هایش را درآورد و خنده کنان داخل دریاچه شیرجه رفت. مادرش از پنجره نگاهش می کرد و از شادی کودکش لذت می برد. مادر ناگهان تمساحی را دید که به سوی فرزندش شنا می کند. مادر وحشت زده به سمت دریاچه دوید و با فریاد پسرش را صدا زد. پسر سرش را برگرداند ولی دیگر دیر شده بود. تمساح با یک چرخش پاهای کودک را گرفت تا زیر آب بکشد. مادر از راه رسید و از روی اسکله بازوی پسرش را گرفت. 

تمساح پسر را با قدرت می کشید ولی عشق مادر به کودکش آنقدر زیاد بود که نمیگذاشت او بچه را رها کند. کشاورزی که در حال عبور از آن حوالی بود، صدای فریاد مادر را شنید، به طرف آنها دوید و با چنگک محکم بر سر تمساح زد و او را کشت. پسر را سریع به بیمارستان رساندند. دو ماه گذشت تا پسر بهبودی مناسب بیابد. پاهایش با آرواره های تمساح سوراخ سوراخ شده بود و روی بازوهایش جای زخم ناخن های مادرش مانده بود. خبرنگاری که با کودک مصاحبه می کرد از و خواست تا جای زخم هایش را به او نشان دهد. پسر شلوارش را کنار زد و با ناراحتی زخم ها را نشان داد. سپس با غرور بازوهایش را نشان داد و گفت: این زخم ها را دوست دارم، این ها خراش های عشق مادرم هستند.


پائولو کوئلیو

javadjj بازدید : 123 چهارشنبه 1392/04/26 نظرات (0)

سربازی راهیِ واسه آدم کردنِ پسرا.

 .

 .

 .

 .

 .

 .

 .

 اما دخترا از هیچ راهی آدم نمیشن :|

 

 پسرا جییییییغ دست هورااااااا ;))))

 

 آخه دخترا فرشته ان و فرشته ها آدم نمیشن

 .

 .

 دخترا جیییییییغ دست هووورااااا ;)))

 .

 .

 .

 اما مقام ادم از فرشته بالاتره

 

 پسرا موج مکزیکیییییییییییییییییییی ;)))

 ***

javadjj بازدید : 117 چهارشنبه 1392/04/26 نظرات (0)

*دقت کردین Google Earth به شما این قابلیت رو میده

 که هر جای دنیا رو که تا بحال ندیدی رو بری ببینی ، ولی شما چیکار میکنی؟

 .

 .

 .

 .

 .

 .

 .

 .

 .

 .

 

 شما صاف میری خونه خودت رو از بالا میبینی :))))

 

 

***

*اﺻﻼ ﺍﻣﺘﺤﺎﻥ ﮔﺮﻓﺘﻦ ﺗﻮﻫﻴﻦ ﺑﻪ ﺷﻌﻮﺭ ﺩﺍﻧﺸﺠﻮ ﺍﺳﺖ !

 ﺍﻣﺘﺤﺎﻥ ﯾﻌﻨﯽ ﺍﯾﻦ ﮐﻪ ﻣﺎ ﺷﮏ ﺩﺍﺭﻳﻢﺗﻮ ﭼﻴﺰﯼ ﺍﺯ ﺩﺭﺱ ﻓﻬﻤﻴﺪﻩ ﺑﺎﺷﯽ :| :))=)))))

***

*مراقب سر جلسه امتحان اومد گفت کارت ورود به جلسه ؟؟؟

 گفتم اصن به قیافه من میخوره درسخون باشم جای کسی‌ بیام امتحان بدم ؟

 گفت خداییش نه و ول کرد رفت … 

***

*یه بار کلاس اول دبستان بغل دستیم بهم گفت: مسخره ...

منم گفتم : اسم بابات اصغره ...

اقا این دیگه تا آخر سال گیر داده بود که تو اسم بابای منو از کجا میدونی?!!

***

*این دخترایی که گوششونو میندازن بیرون منظورشون چیه ؟؟؟

مشکل شنوایی دارن یا میخوان بگن ما گوش داریم شما ندارین ؟؟؟؟

javadjj بازدید : 109 چهارشنبه 1392/04/26 نظرات (0)

قاضی : تو متهم هستی که مادر زنتو با چکش کشتی

یکی از حضار : کصــافطط آغشال...

قاضی: تو متهم هستی که زنتو هم با چکش کشتی

همون حضار: کصافطط...

قاضی: آقا جان تو کی هستی که همش فحش میدی؟؟!

همون طرف: قربان من همسایشون هستم،2 ساله که بهش میگم چکش داری؟

میگـــه: نـــــه

 

 

 

با دوس دخـترم داشتیم از خیابون رد میشدیم ، عینک دودی زده بود. گشت اومد گفت خانوم چه نسبتی با شما دارن؟

 

.

 

.

 

.

 

.

 

.

 

.

 

.

 

.

 

.

 

... .

 

.

 

.

 

منم گفتم : خانوم کور هستن دارم از خیابون رد می کنم.

 

کصافط باهام کات کرد!!

 

تازه کلی هم پیش ماموره بهم فش داد!

 

ماموره مونده بود بخنده یا بگیره

 

 

 

 

 

-تو کیشی؟

 

-- نه تهرانم :|

 

 

 

-نه! میگم تو کیشمیشی؟

-- خودت کیشمیشی کصافط! :|

 

-نه! منظورم اینه که تو کیش میشی؟؟؟؟

-- آهااااا! داداشش هستم D:

 

 

 

 

 

خواهرم میخواست به بچه ش آب پرتقال بده نمیخورد...

 

گفتم بده من بهش میدم، بردمش تو اتاق هر کار کردم نخورد، منم از لجش همه رو خودم خوردم به خواهرم گفتم همشو خورد.

گفت دست درد نکنه شکمش کار نمیکرد داروی مسهل ریخته بودم براش ... :|

 

هیچی دیگه گلاب به روتون رختخوابو دم در مستراح انداختم :|

 

امروز حساب كردم ديدم به طور ميانگين روزانه بين100تا 150 تا دخدر بهم مسيج ميدن واسه دوست شدن باهاشون

يعنی كور بشم اگه دروغ بگم |:

 

.

 

.

 

.

 

.

 

.

 

.

 

.

 

.

 

.

 

.

 

.

 

اوه چرا همه جا تاريك شد؟؟؟

 

چراغارو كی خاموش كرد؟؟؟ :O :)))

 

پسرخالم کلاس اوله

 

:

 

گوشیو برداشته به دوستش زنگ بزنه،مامان طرف گوشیو جواب داده.

 

پسرخالم میگه:ببخشید علی هست؟

مامانش میگه شما؟

میگه:من بغل دستیشم :|

 

...

 

فک نکنم آینده ای داشته باشه این بچه....

 

من یا سوتی نمیدم یا وقتی سوتی میدم میزنم تخریب میکنم:

 

اومدم به مهمونا شیرینی تعارف کنم گفتم :" بفرمایید دهنتونو سرویس کنید!! 

 

پدر:

 

اگه من 4بار گو بخورم مامانت 3 بار گو بخوره جمعا چند بار میشه؟؟؟؟

 

پسر : 7 بار

 

پدر: حتما ما باید گو بخوریم تا تو ریاضی یاد بگیری :)))))))

 

 

 

 

 

ﭼﻬﺎﺭ ﻧﻔﺮ ﺳﻮﺍﺭ ﺗﺎﮐسی ﻣﯿﺸﻦ ﻭﻟﯽ ﮐﺮﺍﯾﻪ ﻧﺪﺍﺷﺘﻦ ﺑِﺪَﻥ

 

ﻗﺮﺍﺭ ﮔﺬﺍﺷﺘﻦ ﺑﻪ ﻣﻘﺼﺪ ﮐﻪ ﺭﺳﯿﺪﻥ ﭘﯿﺎﺩﻩ ﺑﺸﻦ ﻭﺍﻟﻔﺮﺍﺭ!

 

ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺭﺳﯿﺪﻥ ﺑﻪ ﻣﻘﺼﺪ ﭼﻬﺎﺭﺗﺎﺷﻮﻥ ﺑﻪ ﺳﺮﻋﺖ ﺩﺭﺍﯼ

 

ﻣﺎﺷﯿﻨﻮ ﺑﺎﺯ ﻣﯿﮑﻦ ﻭ ﭘﺎ ﺑﻪ ﻓﺮﺍﺭ ﻣﯿﺬﺍﺭﻥ.

 

ﻣﯿﺮﻥ ﺗﺎ ﻣﯿﺮﺳﻦ ﺑﻪ ﯾﻪ ﺳﺎﺧﺘﻤﻮﻥ ﺗﺎﺭﯾﮏ ﻫﯿﭽﮑﯽ ﻫﯿﭽﮑﯽ

 

ﺭﻭ ﻧﻤﯿﺪﯾﺪ ﻭ ﻓﻘﻂ ﺻﺪﺍﯼ ﺗﻨﺪﺗﻨﺪ ﺯﺩﻥ ﻧﻔﺴﺸﻮﻥ ﻣﯿﺎﺩ،

 

ﯾﮑﯿﺸﻮﻥ ﺯﺩ ﺭﻭ ﺷﻮﻧﻪ ﺑﻐﻠﯿﺶ ﺑﻬﺶ ﮔﻔﺖ:

 

ﺣﺎﻻ ﺭﺍﻧﻨﺪﻩ ﭼﻪ ﺣﺎﻟﯽ ﺩﺍﺭﻩ؟

 

ﺑﻬﺶ ﮔﻔﺖ:

 

ﺑﺎﺑﺎ ﺭﺍﻧﻨﺪﻩ ﻣﻨﻢ! ﻓﻘﻂ ﺑﮕﯿﺪ ﭼﯽ ﺷﺪﻩ!!!

javadjj بازدید : 119 چهارشنبه 1392/04/26 نظرات (0)

یه روز یه مگسه داشته بالا می آورده؛ازش میپرسن چرا داری بالا میاری؟میگه آخه داشتم گوه میخوردم توش مو بود!

javadjj بازدید : 123 چهارشنبه 1392/04/26 نظرات (0)

یه بنده خدا به غضنفر میگه:بیا پنیر و انگور بخوریم. غضنفر میگه من اسهال دارم. بنده خدا میگه:ای بابا،اونو بعدش میخوریم!

 

                                                             .

 

                                                             .

 

                                                             .

 

                                                             . 

 

                                                             .

 

مسخره ترین سوالی که میشه از یکی پرسید:میتونم بهت اعتماد کنم؟در تاریخ بشر یک نفر هم جواب منفی نداده!

 

                                                             .

 

                                                             .

 

                                                             .

 

                                                             .

 

                                                             .

 

 You know why women starts with W? because all questions start with W

 

                                                             Who?

 

                                                              Why?

 

                                                              What?

 

                                                             When?

 

                                                             Wihch?

 

                                                            Whom?

 

                                                             Where?

 

                                                           And finally...

 

                                                                   .

 

                                                                   .

 

                                                                   .

 

                                                                Wife!

javadjj بازدید : 149 چهارشنبه 1392/04/26 نظرات (0)

هیچوقت یادم نمیره یه بار معلممون یکی رو گرفت مث الاغ زد از کلاس انداخت بیرون بعدش پشیمون شد گفت آخه بچه ها شما چرا منو اذیت میکنید که مجبور شم بزنمتون ؟؟؟ شما مث بچه ی خودم میمونید ؛ حالا برید اون دوستتون رو که زدمش صدا کنید بیاد تو …
آقا پسره اومد تو ، معلمه بهش گفت چرا آخه اذیت میکنی ؟؟؟ چرا کاری میکنی که مجبور شم بزنمت ؟ چرا آخه ؟ ها ؟ چرا آخه ؟؟؟ یهو دوباره شروع کرد پسره رو زدن ، پسره سری دوم از سری اول بیشتر کتک خورد …
ما هم مونده بودیم بخندیم یا لخت شیم سینه بزنیم !
.
.
عاقا یه چیزی بدجور ذهنمو در گیر کرده ، به این دوتا ضرب المثل دقت کنید :
حالا طرف یه شکری خورد !!!
ببخشید میون کلامتون شکر !!!
آیا معنی شکر در دو جمله یکی است ؟؟؟
آیا با گفتن جمله دوم به ما توهین میشه ؟؟؟
.
.
من بالاخره یه وسیله نایلون جدا کن از لواشک اختراع میکنم تو جشنواره خوارزمی ارایه میدم !
  
هیچوقت یادم نمیره یه بار معلممون یکی رو گرفت مث الاغ زد از کلاس انداخت بیرون بعدش پشیمون شد گفت آخه بچه ها شما چرا منو اذیت میکنید که مجبور شم بزنمتون ؟؟؟ شما مث بچه ی خودم میمونید ؛ حالا برید اون دوستتون رو که زدمش صدا کنید بیاد تو …
آقا پسره اومد تو ، معلمه بهش گفت چرا آخه اذیت میکنی ؟؟؟ چرا کاری میکنی که مجبور شم بزنمت ؟ چرا آخه ؟ ها ؟ چرا آخه ؟؟؟ یهو دوباره شروع کرد پسره رو زدن ، پسره سری دوم از سری اول بیشتر کتک خورد …
ما هم مونده بودیم بخندیم یا لخت شیم سینه بزنیم !
.
.
عاقا یه چیزی بدجور ذهنمو در گیر کرده ، به این دوتا ضرب المثل دقت کنید :
حالا طرف یه شکری خورد !!!
ببخشید میون کلامتون شکر !!!
آیا معنی شکر در دو جمله یکی است ؟؟؟
آیا با گفتن جمله دوم به ما توهین میشه ؟؟؟

javadjj بازدید : 201 چهارشنبه 1392/04/26 نظرات (0)

بچه که بودم قارچ‌خور بازی می‌کردم، بعدش فک می‌کردم قارچ بخورم بزرگ میشم!

واسه همین مدت‌ها راه می‌رفتم و سرم رو میزدم زیره تاقچه‌ی خونه‌مون که ازش قارچ دربیاد بخورم!!!

دیگه داشتم ضربه مغزی می‌شدم که بابام کارگر گرفت تاقچه رو خراب کرد!!!

 

                                                            .

                                                            .

 

                                                            .

 

 پشه ی عزیز, برادرم, دقیقا نمیدونم از چه مکانیزمی استفاده میکنی که میتونی لای انگشتای پای بهم چفت شده رو بخوری, به هر حال, این همه جا که خون داره, جون عزیزت نکن این کارو! :|

 

                                                           .

 

                                                           .

 

                                                           .

 

کی کرم حلزون منو ور داشته؟

مدرسان شریف

javadjj بازدید : 135 چهارشنبه 1392/04/26 نظرات (1)
عنکبوته قرص اکس می خوره،به جای تار پتو می بافه!!! . . . . . از گرگه می پرسن چه جوری حامله شدی میگه رفتم خونه ی شنگول و منگول گفتم:منم مادرتون باباشون جدی گرفت.
تبلیغات | lolestan.ir

برای دیدن توضیحات کامل محصول و لیست کارتون های این مجموعه

لطفا روی عکس زیر کلیک نمایید !!




70 درصد این کارتونها دوبله فارسی و 25 درصد زبان اصلی و 5 درصد زیرنویس فارسی می باشند و شامل بهترین کارتونها و سریالهای مشهور جدید و قدیم که مخاطبان آن بچه های قدیم و جدید هستند می باشد و می تواند روزها و هفته ها و حتی ماه ها فرزند دلبندتان را به خود مشغول کند بدون آنکه از دیدن آنها خسته شود , چون مجموعه فوق مورد پسند هر پسر و دختری بوده و دارای تنوع زیادی می باشد

سفارش مجموعه بی نظیر 800 کارتون دوبله شده در 33 DVD -

 به قیمت تنها 44.900 39.900 تومان !!

تخفیف ویژه و استثنایی برای مدت محدود !

در هرکجای کشور که هستید تنها با چند کلیک ساده

این محصول را خرید نمایید و پس از دریافت ، وجه را به مامور پست بپردازید !

این محصول دارای پشتیبانی کامل خرابی می باشد !!


تعداد صفحات : 28

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 842
  • کل نظرات : 42
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 154
  • آی پی امروز : 124
  • آی پی دیروز : 77
  • بازدید امروز : 141
  • باردید دیروز : 292
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 1,023
  • بازدید ماه : 776
  • بازدید سال : 31,328
  • بازدید کلی : 325,417
  • لوگو ما | lolestan.ir
    />

    کد ِکج شدَنِ تَصآویر

    امکانات رایگان

    کاربران عزیز امکان رایگان افزایش رتبه کاربری نیز به سایت اضافه گردید،از این پس شما فقط

     با ارسال 20 پست در انجمن

     

     با ارسال 50 پست در انجمن

     

    با ارسال 100 پست در انجمن

     

    با ارسال 200 پست در انجمن

    انجمن سایت شوید.

    پس تا دیر نشده وارد انجمن شده و مطالب خود را به اشتراک بگذارید.

    ورود به انجمن