ثواب گفتن ذکر «سبحان الله» چیست؟

یكی از زیباترین جلوه های ارتباط عاشقانه با خدا و اساسی ترین راه های سیر و سلوک ، ذكر است؛ یعنی مترنّم بودن زبان و قلب انسان به اسماء حُسنای الهی و شاداب نگه داشتن گل روح در زیرباران یاد حق.

ذكر خدا، از یاد بردن هستی محدود خویش در رهگذر یاد اسمای الهی است و تداوم و استمرار آن زنگار گناهان را از روی دل می زداید؛ زیرا غفلت و فراموشی حق تعالی ، ساحت دل را مكدّر می كند.ذكر خداوند آثار و ثمرات اعجاب آور و باشكوهی دارد.

یکی از بهترین اذکار ذکر تسبیح (سبحان الله) است که احادیث مختلفی وجود دارند که برای گفتن ذکر «سبحان الله» به تنهایی ثواب‌هایی قرار داده شده است:

1. پیامبر اسلام(صلی الله علیه و آله) فرمود: «هر که صد مرتبه سُبحانَ‏ اللَّه‏ بگوید، بهتر است از راندن صد شتر [که با خود به حج برد تا آنها را از براى خدا قربانی کند]».[1]

2. مردی از امام علی(علیه السلام) پرسید، اى ابو الحسن! تفسیر «سُبْحانَ‏ اللَّهِ‏» چیست؟ آن حضرت فرمود: «بزرگ‌داشتن عزّت و شکوه خداوند، بزرگ و پاک دانستن او از هر آلایشى که مشرکین به ساحت مقدّسش نسبت دهند، لذا هر وقت بنده‏اى این کلمه را بگوید همه فرشتگان‏ براى او طلب رحمت نمایند».[2]

مواد لازم براي 4 نفر:

حیف نون سر چهارراه خودشو میماله به سپر ماشین هایی که پشت چراغ قرمز توقف میکنن ! بهش میگن : داری چه غلطی میکنی !؟
حیف نون میگه : مگه نمیبینی !؟ دارم اوقاتم و سپری میکنم !

حیف نون میره حموم ! میبینه آب جوشه ، با نعلبکی دوش میگیره !

مامور باغ وحش به حیف نون میگه : مگه نمیدونی اینجا ماهیگیری ممنوعه !؟
حیف نون میگه : پس چرا هیچ تابلویی نزدین !؟
مامور باغ وحش میگه : زود باش از آکواریوم بیا پایین !

داستان عاشقانه خواندنی و بسیار زیبای رفیق

"رفیق"

چارلی و آنتیمو با آنکه ملیتشان با هم فرق داشت اما رفاقتشان آنقدر قوی بود که زبانزد بچه های دانشگاه بودند.به شکلی که در سال آخر وقتی آنتیمو نتوانست 6 واحد را بگذراند چارلی هم در جلسه
امتحان برگه هایش را سفید داد تا رفیقشسال آخر را تنها نباشد!

اما پس از فارغ التحصیلی و از وقتی آنتیمو ازدواج کرد میانشان فاصله افتاد و همین باعث شد چارلی معتاد شود. البته آنتیمو باز هم او را تنها نگذاشت و چند مرتبه او را ترک داد اما پس از چند وقت چارلی دوباره اعتیادش را شروع میکردو ... تا بالاخره آنتیمو یک روز آنقدر عصبانی شد که وقتی چارلی برای صدمین بار از او پول خواست تا مواد بخرد آنتیمو رفیق قدیمی اش را از خونه بیرون کرد!
چارلی مدتی آواره بودو... تا ناگهان فرشته نجاتش در هیبت دختری زیبا و ثروتمند به سراغش آمد!
چارلی طوری عاشق لیندا شد که توانست اعتیادش را ترک کند.
تا اینکه یک روز چارلی همراه زنش به خانه آنتیمو رفتند و موقع شام چارلی حرف دلش را زد.
من احمق ترین رفیق عالم هستم که یک سال عمرم را در دانشگاه هدر دادم به خاطر تو! اما تو پول یک وعده مواد را به من ندادی!
آنتیمو اما لبخند تلخی زد و گفت: نه! احمق ترین من هستم که پول مواد را به تو ندادم، اما خواهر زیبا و ثروتمندم را فرستادم تا با عشقش تو را از لجنزار خارج کند.
سپس آنتیمو سرش را پایین انداخت تا شرمندگیه چارلی را نبیند.

حیف نون عینک دودی میزنه ! نامزدش و تو خیابون میبینه و محکم میزنه تو گوش نامزدش و میگه : این وقته شب تو خیابون چه غلطی میکنی !؟
نامزد حیف نون با گریه میگه : مشکل از عینکته دیوونه ! عینکت و بردار !
حیف نون عینکش و بر میداره و یدونه محکمتر میزنه تو گوش نامزدش و میگه : راستشو بگو ! از دیشب تا حالا کدوم گوری بودی !؟

حیف نون میره بانک و با صدای بلند میگه : هیچکس از جاش تکون نخوره ! هرچی پول دارید رد کنید بیاد !
رئیس بانک یه نگاهی به حیف نون میکنه و میگه : ولی تو که اسلحه دستت نیست !
حیف نون میگه : واقعا براتون متاسفم ! یعنی شماها زبون خوش حالیتون نمیشه !؟ حتما باید یه اسلحه بالا سرتون باشه !

همسر حیف نون به حیف نون میگه : پاهام خواب رفته !
حیف نون میگه : خب چیکار کنم !؟ روشون پتو بکش !