.
ماانسانها مثل مداد رنگى هستیم..
شاید رنگ مورد علاقه یکدیگر نباشیم اما روزى براى کامل کردن نقاشیمان دنبال هم خواهیم گشت..
.
نرفتن به معناى ماندن نیست..
بعضى ها نرفته اند اما..
نمانده اند هم..
.
دختر است دیگر…
گاهی دلش می خواد
بهانه های الکی بگیرد
به هوای آغوش تو
شانه های تو…
که بعد تو
آرام
خیلی آرام
در گوشش زمزمه کنی:
ببین من عاشقتم…
.
به دلم میگویم آن یوسفی که به کنعان برگشت استثنابود! تو غمت رابخور.
.
زمانی که خاطره هایت ازامیدهایت قویتر شدند پیر شدنت شروع میشود…
.
دلم تنگ شده است برای آغوشی که…
خیلی هم مطمئن نیستم….
“مال من باشد”!
.
ادامه دارد...
ای دلم! ناراحت نباش که دارد میرود
مگر تو همیشه خوش حالی اش را نمیخواستی…
.
ما که گفتیم مال یاریم/ غیر دل چیزی نداریم/بی شما خزون زردیم/ باشما Endبهاریم…
.
آن قدردلم از رفتنش بد شکست ک نمی دانیم وقتی بیایید ؛ کدام تکه اش خوش حال خواهد شد!
.
گفت برام راحت میمیره …
راحت برام مرد اما برای دیگری زنده شد ..
”
.
مات شدم
از رفتنش !!
هیچ میز شطرنجی هم درمیان نبود
این وسط فقط یک دل بود
ک دیگر نیست !
.
من از مردن نمیترسم .. از این میترسم ک آدمهای اینجا ؛ آنجا هم باشند ..
.
دیگر بازی بس است!
بیا شمشیرها را کنار بگذاریم؛
دستهایمان را بشوریم و چیزی بخوریم؛
اما…چرا دستهای تو خونیست و پشت من می
سوزد؟
”
.
دلم را سوزاندی…
کاش قدری صبر می کردی…!
حرمت کسی که عزیزش را از دست داده؛لااقل تا چهل روز نگه میدارند…!
.
نمیدونم چه رمزیه لا مصب . . .
بعضیا میگن ” عزیزم ” انگار فحش دادن ؛
ولی بعضیا ب آدم میگن ” دیونه ” انگار دنیا رو ب آدم دادن …
.
همیشه ” حرارت ” لازم نیست!
گاهی از ” سردی ” یک نگاه می توان
.
گفته بودم لب تر کند برایش میمیرم …….. ن تا ان حد ک لبانش با لب دیگری تر شود
.
عشق …
ن پول میخواد …
ن زیبایی …
و ن هیچ چیز دیگه ..
فقط ” دو تا آدم ” میخواد …
تاکید میکنم : آددددددم ..!
.
یکی از دوستام ب سگش میگه عشقم..
بعد بمنم میگه عشقم..و درد یعنی این
.
ایکاش اخم کردن هم جریمه داشت!
تا از ترس جریمه شدن همه لبخند ب لب داشتند!’
.
دلم می خواهد
رویاها از سر و کول ِ هم بالا بروند
مردمان بخندند از ته ِ دل؛
می خواهم هرکسی دست دراز کند و…
ستاره ی بختش را خودش بچیند از آن بالا
می خواهم دیگر سر به تن ِ هیچ غصّه ای نباشد..
.
عشق
چیز عجیبے نیست
نازنینم
همین است که ت و
دلت بگیرد
و م ن
.
غریبه آشنای من شکستن دل آسونه
اما اینو یادت نره دنیا یجور نمیمونه
یکی نشسته اون بالا درد منو خوب میدونه
یکی ی روز مثل خودت میاد دل تو میشکونه’دل شکسته ها،لبخند بزنید،هیچ مشکلیو جدی نگیرید
.
خودمو بغل میگیرم ومیگم:
غصه نخور،شاید درست نشه ولی تموم که میشه…
.
قلبم بوی کافور میدهد؛شب به شب در آن مرده شورها آرزویی را غسل میدهند وکفن میکنند…
.
آدم باید یه “تو” داشته باشه که هروقت از همه چی خسته و ناامید بود بهش بگه؛
”مهم اینه که تو هستی بیخیال دنیا”…
.
دوست،چه غریبانه غریبت میکند
عشق غریبانه به قبرت میکند
قصه غربت که عمری بامن است
چه غریبانه قریبت میکند
.
بازهم آمدبه یادم
که گفت
گفت
گفت
وبازهم گفت
دروغ رادرحالتی بی ریا
ومیخواهم بگوییم
دروغی راراست
هرچه که باشدومن نمیگویم. دروغ
راستمیگفت؟دروغ بزرگش را…
که من تورادوست میدارم
که من توراازصمیم قلبم دوست میدارم
وبی دلیل وبادلیل بازی کرد بامن
آن چشمها……..
.
دلگیر
دلگیرترازباران بهاری
سردترازسوزبرف زمستانی
زردرنگ ترازپاییز
وشایدداغترازآجرهای خیابان زیرآفتاب تابستان
که میسوزاند.
قلبم را…
آن رهایی ازعشق
آن جدایی ناگهانی از دل
آن روح جسم سرگردان عاشق
آن خیانت بزرگ
وآن که تویی…
.
هرجاسخن ازاعتماداست دلم میترسداوعشقش راضامن قرارداده بودمنم هم دلم رابه اوسپردم افسوس بازپرداختش خیانت بود
.
سرمیکنم
تنها
این لحظات تلخ وبی جان را
درکنارشوفاژبی احساس هیزم های خشک
وسرمیکنم باجمع
آن لحظه های پوچ دردآوررا
درخیابان بی آداب ملت
درکنارگرگ های انسانی
درکنارعشق های پوچ
درپشت چراغ که قرمزاست
.
روزى فرشته اى سرنوشتهارا میخواند به سرنوشت من که رسید لحظاتى ماند وباتعجب مرانگاه کردبعدباخنده گفت روزهای خوشت
.
شور در شهر فکند ان بت زنار پرست ، چون سحرگه ز خرابات برون امد مست / پرده راز دریده علم کفر بدست، شربت وصل چشیده قدح
می در کف.
.
همه گفتند:
“او” که رفت.
دیگر زندگی کن!
ولی افسوس…
کسی درک نکرد
که “او” خود زندگی ام بود…!
.
چقدر صدای تیک تاک ساعت دلخراش است
وقتی تو یک ثانیه در کنارم نیستی…
.
لبخند تو معجزه ی شیرینی است!
که رویای بهشت را در دل آدم زنده میکند.!
.
سوت داور بی اهمیت است…
از هرکجا کن لبخند میزنی
دوباره بازی آغاز میشود…
.
از تمام دنیا
یک صبح سرد.
یک چای داغ و
یک صبح بخیر تو
برایم کافیست…
.
عشق…
همین خنده های ساده ی توست!
وقتی با تمام غصه هایت میخندی تا من از تمام غصه هایم رها شوم…
.
دوباره من، دوباره تو… در خیالم، با خیالت، بی خیال عالمم…
******
محبوب بودنت را در همین لحظه باور کن! لحظه اى که دلی به یاد توست…
.
زندگى را کنار گذاشته ام، وآرام سکوت کرده ام، و هر لحظه به این دروغ فکر می کنم: “زندگی زیباست”!
.
به کوتاهی آن لحظه ی شادی که گذشت، غصه هم میگذرد…
.
“تنهایی” چیزهای زیادی ب انسان می آموزد،
اما تو نرو
بگذار من “نادان” بمانم.
.
قرارمان فصل انگور…! شراب ک شدم بیا، تو جام بیاور من جان. جام را خالی از جان کن هراسی نیست، فقط تو خوش باش مرا همین
کافی ست…
.
امروز…
خاطراتت را سوزاندم؛؛؛
اما بوی خوش هیزمش!!!
بیقرارم کرد…
.
انگشتانت را به من قرض بده! براى شمردن لحظه هاى نبودنت کم آورده ام…
******
کاش برمیگشتم به کودکی…
چهره به چهره میشدم با او…
باکسی که بافت و پشت کوه انداخت،
زنجیره ناقص سرنوشتم را…!
.
ایـن روزهـا، بـا تـو، بـه وسـعـت تـمـام نـداشـتـه هـایـم، حـرف دارم…
.
خدایا من اگر بد کنم تو را بنده دیگر بسیار است. تو اگر با من مدارا نکنی مرا خدایی دیگر کجاست؟
.
وقتی تو هستی لحظه ها نیستند، و گذر زمان در دستان یخ زده من است… تو باشی دیگر هیچ نمی خواهم!
.
یک نگاهت به من آموخت که درحرف زدن، چشم ها بیشتر از حنجره ها می فهمند…
.
باغبانی پیرم …غیرگلهازهمه دلگیرم .کوله ام غرق غم است .ادم خوب کم است .عده ای بی خبرند .عده ای کوروکرند .ومیان رفقا …عده
اى همجوشما تاج سراند .
.
من عاشق ان دیده چشمان سیاهم/بیهوده چه گویم که پریشان نگاهم/گرمستى چشمان سیاه توگناه است/من طالب ان مستى
وخواهان گناهم!
.
چقدرقشنگه وقتی غمگینی یکی محکم بغلت کنه تاتورو شونه هاش گریه کنی ووقتی آ روم شدی درگوشت آروم بگه آخه دیوونه من که
باهاتم!!!ا
.
من برای ماندنت بودنم را فدا کردم
توبگو درنبودم چگونه میمانی?
.
دوست داشتن نوعی باور است خوش به حال کسی که باورش تو باشی
.
تو گفتی : دوستت دارم ، و من باور کردم .
گناه کدام یک از ما سنگین تر بود ؟
.
میگویند لیاقتت را نداشت, با اینکه میدانند او فقط دوستم نداشت ,همین… میدانم اینهارا تنها براى دلخوشى ام میگویند,میدانم… ”
.
دنیاى خیلى غم انگیزى داریم…خیلى ها سهمشان را از زندگى در اشتباه یک باور ساده از دست داده اند…
.
اگر تک تک ستاره ها به معنی دوست داشتن باشند، من شب را به تو تقدیم میکنم!!!