حیف نون تو اتوبوس یه دختره خوشگل میبینه ! تصمیم میگیره بهش پیشنهاد ازدواج بده ! پیاده میشه و شماره اتوبوس رو بر میداره !
حیف نون مسموم میشه ! دکتر بهش میگه : چی خوردی !؟
حیف نون میگه : گلاب به روتون مدفوع !
دکتر میگه : آخه آدم عاقل مدفوع میخوره !؟
حیف نون میگه : آقای دکتر راستش تو دستشویی مشغول بودم که همسرم زنگ زد و گفت عزیزم امروز ناهار نداریم ! هرجا هستی همونجا یه چیزی بخور ! من هم مجبور شدم بخورم !
حیف نون میره کتاب فروشی و به فروشنده میگه : ببخشید کتاب حیف نون دانا رو دارید !؟
فروشنده میگه : ما کتاب های تخیلی نمیفروشیم !
حیف نون با آفتابه رو تلویزیون آب میریزه ! همسر حیف نون این صحنه رو میبینه و با فریاد میگه : داری چیکار میکنی مرد !
حیف نون میگه : تقصیر خودشونه ! صد بار بهشون گفتم اینجا فوتبال بازی نکنید !
پسر حیف نون شلوارشو برعکس میپوشه ! حیف نون بهش میگه : قربون پسرم برم که وقتی داره میره انگار داره میاد !
حیف نون تو مسابقه 20 سوالی شرکت میکنه ! قبل از مسابقه بهش میگن : جواب مسابقه خیاره ! ولی فقط جواب و زود نگو که تابلو بشه !
مسابقه شروع میشه و حیف نون میگه : تو جیب جا میشه !؟
مجری مسابقه میگه : خیر !
حیف نون میگه : این دیگه چه خیاریه !؟ من که تا الان هر چی خیار دیدم تو جیبم جا شده !
حیف نون ماشینش رو میبره نقاشی اتوموبیل و رنگ میزنه ! بعد از اتمام رنگ کاری ، نقاش به حیف نون میگه : مراقب باش ! تا 24 ساعت نباید بارون به ماشینت بخوره !
حیف نون میگه : خیالت راحت ! همینکه بردم خونه روش مشما میکشم !
حیف نون تو گرمای تابستون میره زیر پتو ! بهش میگن : شما حیف نونی !؟
حیف نون از زیر پتو میگه : یعنی از زیر پتو هم معلومه !؟