حیف نون میره سیرک ! یه تمساح میارن ، تمساحه دهنشو باز میکنه و یه نفر میاد سرشو میکنه تو دهن تمساحه ! بعد از 10 دقیقه سرشو از دهن تمساحه بیرون میاره و میگه : کی میتونه اینکارو بکنه !؟
حیف نون با صدای بلند میگه : من میتونم ! ولی فکر نکنم دهنم اونقدر باز شه !
حیف نون میوفته تو چاه و میگه : خوبیش اینه که تهش سوراخ نیست !
حیف نون میره ساندویچی و میگه : نوشابه دارین !؟
ساندویچیه میگه : داریم ولی گرمه !
حیف نون میگه : پس یه نعلبکی هم بیار !
حیف نون میره دکتر و میگه : بدجور دل درد دارم !
دکتر یه ظرف کوچیک به حیف نون میده و میگه : فردا تو این ظرف مقداری از مدفوعت رو بریز و برای من بیار !
حیف نون روز بعد با یه قابلمه پر از مدفوع میره پیش دکتر و میگه : بفرمایید آقای دکتر !
دکتر دماغشو میگیره و میگه : این چیه !؟ چرا اینقدر زیاد !؟
حیف نون میگه : گفتم شاید داری تعارف میکنی !
.
.
.
حیف نون با عصبانیت به پسرش میگه : اینجور که تو درس میخونی گوساله هم نمیشی ! اصلا میدونی گوساله یعنی چی !؟
پسر حیف نون میگه : آره میدونم بابا ! گوساله به کسی میگن که باباش گاو باشه !
حیف نون به نامزدش میگه : تصمیم گرفتم اگه بچمون پسر بود اسم بابای منو بذاریم روش !
نامزد حیف نون میگه : اگه دختر بود چی !؟
حیف نون میگه : اگه دختر بود اسم بابای تو رو میذاریم روش !
حیف نون میره بانک ، شروع میکنه به نوشتن روی 5 هزار تومنی ! یه نفر این صحنه رو میبینه و به حیف نون میگه : ببخشید ! داری چیکار میکنی !؟
حیف نون میگه : دارم پشت نویسی میکنم !
دکتر بعد از عمل جراحی به حیف نون میگه : میشه ازتون بپرسم این همه قاشق تو شکمتون چیکار میکرد !؟
حیف نون میگه : آقای دکتر خودتون گفتید روزی یه قاشق بخورم !